سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پاتوق فرزانگان

 یه روز یه ترکه...

اسمش ستارخان بود،شاید هم باقر خان..

خیلی شجاع بود،خیلی نترس..

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی بر اومد،جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،فداکاری کرد،برای ایرانیا،برای من و تو،برای اینکه ما تو مملکت آزاد زندگی کنیم...

 

یه روز یه رشتیه...

اسمش میرزاکوچک خان بود،میرزاکوچک خان جنگلی،

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد،

برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه،

اونقدر جنگید تا خونشو فدای سرزمینش کرد.

 

یه روز یه لره...

اسمش کریم خان زند بود،موسس سلسله زندیه،

ساده زیست،نیک سیرت و عدالت پرور بود

وتا می شد از شدت عمل دوری می کرد.

 

یه روز یه قزوینیه...

اسمش علامه دهخدا بود

یه لغت نامه نوشت که بقول فردوسی عجم زنده کرد،

تمام عمرشو وقف خدمت به زبان فارسی و حفظ اون برای ماها کرد 

 

یه روز ما همه با هم بودیم...

فارس وآذری و کرد و گیلک و مازندرانی و لر و بلوچ و ترکمن و قشقایی و...

 

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردن و قفل دوستی ما رو شکستن...

 

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم!!به همدیگه می خندیم!!!

و اینجوری شادیم!!!!!!

 

بیاید باز باهم یکی بشیم.

مثل همیشه های گذشته...

 

 

پاینده ایران

پاینده ایرانی


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/11ساعت 1:54 صبح توسط قلاش| نظرات ( ) |